دوتآییـ
روزی میرسه که...
توخونمون عشقم خسته کوفته از سرکار میاد
بهش خسته نباشیدمیگمو اونم بوسم میکنه میره دوش بگیره
منم بهش میگم آقاموووووووووووووون؟؟؟؟
میزاری خط ریشتو بزنم؟؟؟
آقامونم لباساشو دربیاره بگه
لازم نکرده
توبرو غذاتو درست کن فسقلی
منم قیافمو اینجوری کنم..:(
باغرغر از حموم بیام بیرون
اونم سریع از پشت بغلم کنه بگه چه نازنازی تشریف دارن بعضیا
منم باذوق برم سمتش تاخط ریششو بزنم سرشو خم کنه تاقدم بهش برسه
یهو چشمم به بازوهای لختش بیافته و
مظلوم نگاش کنم وبگم:آقامون؟؟؟؟
اونم بآزوشو بیآره جلو بگه بیآ گآز بگیربچه
من که یه خانوم کوچولو بیشتر ندارم
عاشق این دیوونه بازیام یعنی همین شیطنتا ودیوونگیا یه رابطه رو قشنگ و شیرین میکنه
نظرات شما عزیزان: